nightlight
nightlight

nightlight

بودن یا نبودن،مساله این است!


      بودن یا نبودن،مساله این است!

                                                                  

                                                                                  ویلیام شکسپیر



      (اقتباس از درام «هملت» هنگامی که هملت

       با نامزدش «ایفیلیا» مشغول صحبت است.) 

       

                                                                             

             بودن یا نبودن،مساله این است! آیا پسندیده‌تر آن‌است که تازیانه‌ها و بلاهای روزگار غدار را با پشت شکسته و خمیده‌مان متحمل شویم یا این که ساز و برگ نبرد برداشته، به جنگ مشکلات فراوان رویم تا آن دشواری‌ها را از میان برداریم؟ مردن... آسودن... سرانجام همین است و بس؟ اگرخواب مرگ دردهای قلب‌مان و هزاران آلام دیگر را که طبیعت در پیکر ما فرو ریخته پایان بخشد، نهایت و سرانجامی است که باید آرزومند آن بود.


             مردن... آسودن... وباز هم آسودن... و شاید در احلام خویش فرو رفتن. آه، مشکل همین‌جاست. آن‌زمان که این قفس خالی و فانی را به دور افکنیم، در آن خواب مرگ، شاید رویاهای ناگواری ببینیم! ترس از همین رویاهای زود گذر است که ما را به تحمل و تامل وا می‌دارد و این ملاحظات است که عمر مصیبت و نگون‌بختی را چنین طولانی می‌سازد.


             چه اگر کسی ایقان کند که با خنجری برهنه می‌تواند آسودگی یابد،کیست که در برابر این ضربات توان‌سوز و خفت‌های جان‌فرسای زمانه،تمرد متمردان، تفرعن متفرعنان، آلام عشق درماندگان، درنگ‌های دیوانگان، وقاحت محتشمان و تحقیرهایی که صبوران از دست عجولان می‌بینند را ببیند و تن به تحمل این دردها در دهد؟ کیست که حاضر شود پشت خود را زیر این بارهای گران خم کند و بخواهد در زیر فشار این زندگی دردآلود پیوسته ناله و شکایت کند و عرق تن فشاند؟


             همانا بیم از واپسین مرحله‌ی مرگ، یعنی همان سرزمین نامکشوفی که از مرزهایش سفرگری باز نمی‌گردد، انسان را سرگردان و عزم او را خلل پذیر می‌کند و ما را ناگذیر می‌نماید تا همه آلامی را که اینک در خود نهفته‌ایم، تحمل کنیم و خویشتن را به شکنجه‌هایی که از دوام و قوام آن بی‌خبریم،بیافکنیم! 

       

       


      پ ن :  حالا فقط مساله‌ی نبودن است.

       

نظرات 12 + ارسال نظر
سالار وحیدم یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 01:55 ب.ظ

سالار گفتم اول نظر بدم بعد نگی نرفتی
سالار خیلی با حال بود ولی چرا دو عشق مرده همیشه یه عشق می میره که بعدی نا امید میشه میمیره

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین پنج‌شنبه 24 اسفند 1385 ساعت 10:15 ب.ظ http://rue.blogsky.com

هر موقع خواستی از کسی جدا بشی یادت نره بهترین راه اینه که بهش بگی برای همیشه خدانگهدار، شاید طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشکنه ولی بهتر از اینکه منتظر بمونه...
دلت شاد
سال نو پیشاپیش مبارک

ساغــــــــــــر(آرام) شنبه 19 خرداد 1386 ساعت 01:10 ب.ظ http://skot.blogsky.com

سلام
از حرفای قشنگت ممنون
اونی که دوسش داری دل بزرگی داره؟؟؟
که دلت رو بخاطر دلش کوچیک نکنی......


zahra شنبه 25 مهر 1388 ساعت 10:53 ب.ظ http://roozhayebarani.persianblog.ir

salam,farda tarjome motoone adabi daram,bayad in matne hamlet o tarjome mikardam.search kardam o be inja residam.kheili komakam kardin,mamnooon

مریم پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 05:32 ب.ظ

سلام
عالی بود . ممنون. من عاشق هملتم . موفق باشید

سارینا پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 10:31 ب.ظ http://sandbeach.blogfa.com

راستش به خودت که چیزی نمی تونم بگم!به هر حال شکسپیر زحمت کشیده!ولی مرسی که در اختیارمون گذاشتی

افشین پنج‌شنبه 7 مهر 1390 ساعت 06:24 ب.ظ

ممنون بابت متن؛ اما این مونولوگه نه دیالوگ. واگویه های هملت با خودش.

ممنون برای یادآوری

LADY FAFA چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 02:02 ب.ظ http://lady-fafa.blogfa.com

من عاشق شکسپیر با نمایش نامه هملت هستمممممممممم

Qanea دوشنبه 9 اردیبهشت 1392 ساعت 09:36 ب.ظ

be nazare man in dorostare William Shekspear bazi vaghta yekam zyadi harf zade :D
Cheguneh budan, Masale inast

علی دوشنبه 12 اسفند 1392 ساعت 06:15 ب.ظ

سلام وبلاگت خیلی قشنگه من لینکت کردم تو هم منو لینک کنhttp://knowdownload.blogfa.com/

محسن شنبه 22 فروردین 1394 ساعت 12:04 ب.ظ http://cyan-home.blogsky.com/

سلام،
با ذکر منبع تو وبلاگم بازنشر کردم.

با تشکر

نیلو جمعه 9 اسفند 1398 ساعت 09:49 ب.ظ

فوق العادس

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد